گفتمان محبان اهل بیت(ع)، با توجه به داشتن شاخصههایی، از جمله: تأکید بر اسلام ناب محمدی(ص)، تأکید بر همگرایی و وحدت اسلامی، استکبار ستیزی، مبارزه با اسرائیل، عدالتخواهی، مردم سالاری دینی، عقلگرایی و عقلورزی در مقابل قشریَگری در سطح کشورهای اسلامی و نیز در سطح جهان تأثیرات و بازتاب قابل توجهی داشته و دارد. از سوی دیگر، از طرفی گروههای تکفیری، با توجه به داشتن ویژگیهایی نظری: نقلگرایی، عقل ستیزی، خشونتگرایی، قشریگری، تکفیر برخی از مسلمانان و مباح دانستن خون و اموال آنها و... تهدیدهای متعددی علیه گفتمان محبان اهل بیت(ع) به وجود آوردهاند. مقاله حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که گروههای تکفیری چه تهدیدهایی در عرصه سیاسی علیه محبان اهل بیت(ع) دارند و راهکارهای مقابله با آنها چیست؟ تهدیدهای سیاسی شامل مواردی همچون:فراموشی آرمان و راهبرد وحدت اسلامی، حاشیهرانی مبارزه با اسرائیل و ایجاد درگیری داخلی برای گفتمان محبان اهلبیت(ع)، خشونت گرایی، خدشهدار کردن رویه مسالمتآمیز محبان اهل بیت(ع) ترویج اسلامهراسی و ... میشود. به تناسب تهدیدهای موجود، راهکارها و راهبردهای لازم برای مقابله با این تهدیدها ارائه میشود.
مقدمه:
گفتمان محبان اهلبیت(ع) منبعث از آموزههای اسلام ناب بوده و الگوی سیاسی ـ اسلامی ارائه شده از سوی آن و روشهای فرهنگی هویتی با تأکید بر وجه سیاسی اسلام، از موارد تأثیر گذار در جهان اسلام و جهان معاصر محسوب میشود؛ زیرا مزیتها و نقاط قوت و ضعف این گفتمان اغلب بر دو محور مبارزه با سلطهگری و هویتیگرایی اسلامی متمرکز شده که این ویژگیها به نحو بارزی در مواضع جمهوری اسلامی ایران در طول سالیان بعد از انقلاب اسلامی، جریان روبهرشدی داشته است. در راستای مقابله با تأثیرگذاری این گفتمان، برخی قدرتهای بینالمللی و منطقهای دست به یکسری اقداماتی برای تقویت گروههای تکفیری زده و تلاش کردهاند آن را به عنوان جایگزین اندیشه محبان اهلبیت(ع) مطرح کنند.
گروههای تکفیری که به یکی از معضلات دردآور جهان اسلام تبدیل شدهاند، وحدت جهان اسلام را با چالش مواجه کرده و به شدت بر آتش اختلافات فرقهای و مذهبی دامن میزنند. علاوه بر نقش اختلافات تاریخی و زمینه و ریشههای فکری، نمیتوان حمایت قدرتهای استکباری و سرویسهای جاسوسی دشمن را نادیده گرفت که از این جریانها به عنوان آلترناتیو علیه گفتمان محبان اهلبیت(ع) استفاده میکنند. این در حالی است که محبان اهلبیت(ع) بر همگرایی و وحدت سطح جهان اسلام تأکید دارند. جریانهای تکفیری آتش فتنه را به جان مسلمانان انداخته و پدیده اسلامهراسی را به نفع صهیونیستها و نظام سلطه تقویت میکنند. این در حالی است که محبان اهل بیت(ع) و اختلاف افکنی در سطح جهان اسلام و هماهنگی با ترفندها و دسیسههای دشمنان اسلام و ... دارند. در مقاله حاضر به دنبال بررسی تهدیدهای سیاسی گروههای تکفیری علیه محبان اهلبیت(ع) و راهنکارهای مقابله با آن هستیم. تهدیدهای گروههای تکفری اگرچه در ابعاد و عرصههای مختلف از جمله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی، نظامی و .... قابل مشاهده و احصا هستند، اما در این مقاله، تهدیدها در ابعاد سیاسی مورد بررسی واقع شدهاند که در ادامه راهکارهای مقابله با آن ارائه میشود.
تهدیدهای سیاسی گروههای تکفیری علیه محبان اهلبیت(ع)
شکلگیری گروههای تکفیری تهدیدهای متعددی را علیه گفتمان محبان اهلبیت(ع) بهوجود آورده است. تهدیدهای موجود دارای ابعاد مختلفی است که در این پژوهش، تهدیدهای سیاسی مورد بررسی قرار میگیرد. تهدیدهای سیاسی که از سوی این گروهها علیه گفتمان محبان اهلبیت(ع) وجود دارد، شامل مواردی همچون: فراموشی آرمان و راهبرد وحدت اسلامی، حاشیهرانی مبارزه با اسرائیل و ایجاد درگیری داخلی برای گفتمان محبان اهلبیت(ع)، خشونتگرایی و خدشهدار کردن رویه مسالمتآمیز محبان اهلبیت(ع)، ترویج اسلامهراسی و نامنسازی جهان اسلام، تقابل با هویت شیعه و تجزیه کشورهای اسلامی میشود که در ادامه به تبیین و توضیح آنها میپردازیم.
1.فراموشی آرمان و راهبرد وحدت اسلامی
یکی از اهداف گفتمان محبان اهلبیت(ع)، همگرایی و وحدت مسلمانان است. انقلاب اسلامی ایران به عنوان پرچمدار گفتمان محبان اهلبیت(ع) در شرایطی این مهم را سرلوحه اقدامات خود قرار داد که زمینههای تفرقه و اختلاف میان کشورهای اسلامی، از سوی دشمنان اسلام به شدت تقویت میشد؛ لذا امام خمینی(ره) به عنوان یکی از محوریترین شخصیتهای گفتمان محبان اهلبیت(ع)، ایجاد وحدت میان مسلمانان را به عنوان یکی از برنامههای اصلی انقلاب اسلامی برشمردند(امام خمینی، 1378، ج1 :336). جهان اسلام در صورت عمل کردن به آموزههای دین ی و قرآنی، امت واحده است. تصور جهان اسلام به عنوان امت واحده و کل یکپارچه که نیروی انسانی و منابع انرژی بسیار زیادی دارد، در نظام بینالملل دارای جایگاهی تعیین کننده خواهد بود. در این زمینه، حرکتهایی در جهان اسلام، مانند: شکلگیری کنفرانس اسلامی، حرکتهای تقریبی و ... شکل گرفته است که گفتمان انقلاب اسلامی از منادیان این آرمان و پیگیر راهبرد وحدت اسلامی است؛ اما مهمترین موضوعی که میتواند رسیدن جهان اسلام را به این آرمان ناکام بگذارد؛ درگیریهای مذهبی و تشتتهای درونی است. کوبیدن بر طبل تکفیر و افراطگرایی، جهان اسلام را به درگیریهای داخلی فرو خواهد برد و امت واحده در حد آرمانی دستنیافتنی باقی خواهد ماند. یکی از زمینههای همگرایی در جهان اسلام، حرکتهای تقریبی است که علمای شیعه و سنی به آن اهتمام ورزیدهاند. علمایی مانند: شیخ شلتوت، آیتالله بروجردی، امام خمینی(ره) و... سیر تفکری را دنبال کردهاند که به همگرایی جهان اسلام حکم میکند. توجه به مشترکات در این اندیشه، فرصتهای زیادی برای جهان اسلام فراهم میآورد، اما تحریک گروههای تکفیری و حمایت قدرتهای بینالمللی از آنها، این سنت فکری و علمی را در تاریخ مسلمانان، خدشهدار کرده است. گسترش اندیشه تکفیری به برجسته شدن افتراقهای گروههای مختلف مسلمانان و فراموش شدن محورهای مشترک و در نهایت، شکسته شدن راهبردهای تقریب منجر میشود(شیخ حسینی و خلیلی، 1393، ج 2: ص 525)
با توجه به باورهای تنگنظرانه گروههای تکفیری، زمینههای شقاق و گسست در کشورهای اسلامی فراهم شده است. این اختلافات از گذرگاه عقیده عبور کرده، به همه ساحتهای دیگر از جمله سیاست و اجتماع کشانده شده است، به گونهای که در حلقه مسلمانی آنان، کمتر مسلمانی قرار میگیرد و بسیاری از آنها مستحق قتل و غارت میشوند. سلفیه جدید با توسعه در دایره بدعت، بسیاری از مسائل علمی و مذهبی و اختلافی را که سلفیه قدیم معمولا در حوزه اختلافات اجتهادی قرار میدادند، مشمول بدعت میدانند و مخالفان خود را به عنوان اهل بدعت طرد و تکفیر میکنند. گاهی نیز به ابزاری دلخواهانه در توجیه حمله به مخالفان نوسلفی بدل میشوند، این اندیشه بدون آنکه وجه مثبت آرا و اعمال انسانها را ببیند، بیشتر دیدگاهی بدبین و عیبجوویانه است، میل دارد مخالف مذهبی خود را از اهل بدعت و بنابراین دشمن پندارد. با این نگرش، هم جامعه دچار اختناقی شدید در عرصه علمی میشود و هم در حوزه سیاسی ـ اجتماعی کسی احساس امنیت نمیکند. هر چند در طول تاریخ در کشورهای اسلامی فرقهها و گروههای مختلف مذهبی و کلامی در کنار هم زندگی کردهاند و قرنها با هم و در کنار هم زندگی مسالمت آمیز و همراه با گفتوگو داشتهاند، متأسفانه باید باور کرد که در چند دهه اخیر، گروههای تکفیری، با فتواها و نوشتههای خود، زمینههای آرامش اجتماعی را، که لازمه پیشرفت جامعه است، از میان برده، زمینههای گسست اجتماعی و اختلافات خانمانبرانداز را فراهم کردهاند( سیدباقری، حسنی و ملاشفیعی، 1393 ، ج 6: 363 ـ 347).
گروههای تکفیری با تأکید بر تکفیر فرقههای اسلامی، به ویژه شیعیان نقش مهمی در واگرایی، شکاف و اختلاف در میان جوامع اسلامی دارند. این موضوع بهویژه به دلیل تعارض مبانی فکری و عملکردی آنان، با شیعیان به عنوان روافض و تأکید بر اولویت جهاد با آنان حتی قبل از یهود(اسرائیل) از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ چنانچه با گسترش این اندیشههای انحرافی ـ تکفیری، زمینههای اجتماعی مقابله با شیعیان و به ویژه ایران(قلب جهان تشیع) در میان تودههای مسلمان تقویت میشود. در این زمینه، با توجه به اولویت ملتها در سیاست صدور ارزشهای اسلامی، مسئله گسترش اندیشههای تکفیری یکی از مهمترین موانع جدی محبان اهلبیت(ع)برای دستیابی به وحدت جهان اسلام و از منابع تهدیدآفرین محسوب میشود(عموری و جاودانی مقدم، 1393 : 369).
گفتمان تکفیر با ایجاد انشقاق در بین امت واحده اسلامی و انحصار حقانیت بر خویش و فرض کردن بقیه مذاهب به عنوان«غیر» که این ویژگی را از استکبار و امپریالیسم وام گرفته است، عملا در پیکره امت واحده اسلامی شکاف ایجاد کرده است. این در حالی است که مذاهب اسلامی در مسائل کلان امت اسلامی همیشه در طول تاریخ، دارای وحدت رویه بوده و با وجود اختلافات ریز، هیچگاه کلیت امت اسلامی را تهدید نکردهاند. یکی از این مسائل کلان، قضیه فلسطین و توصیه مسلمانان به مقابله با اشغالگران بیایههایی مهمی صادر کردهاند. این در حالی است که گفتمان تکفیر نهتنها نسبت به قضیه فلسطین موضع خنثی دارد، بلکه در مواردی با اشغالگران همسو بوده است(کاظمی، 1393 :194). به بیان آیتالله خامنهای «جریان تکفیر، در مقابل رژیم صهیونیستی یک اخم هم نمیکنند و حتی با این رژیم برای مقابله با مسلمانان همکاری میکنند، ولی برای ضربه زدن به کشورها و ملتهای اسلامی، حضور فعال دارند.»(آیتالله خامنهای، بیانات، 4/9/1393).
2. حاشیهرانی مبارزه با اسرائیل و ایجاد درگیری داخلی برای گفتمان محبان اهلبیت(ع)
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و اعلام حمایت از ملل مسلمان و مستضعف جهان و نیز حرکتها و نهضتهای آزادیبخش به عنوان یکی از سیاستهای مهم و اصولی ایران در سیاست خارجی، مسئله حمایت از مردم فلسطین و مبارزه جدی و مستمر علیه اسرائیل و صهیونیسم، از اهمیت و جایگاه ویژهای در میان مردم و دولتمردان نظام جمهوری اسلامی برخوردار شد. لذا بلافاصله پس از پیروزی انقبلاب اسلامی، روابط ایران و رژیم صهیونیستی قطع شد و سفارت سابق این رژیم در اختیار فلسطینیها قرار گرفت (مجرد، 1386 :129). مسئله فلسطین یکی از چالشهای مهم دهههای اخیر محبان اهلبیت(ع) و جهان اسلام بوده است. اشغال بخشی از جهان اسلام با واکنش متفاوت مسلمانان موجه شد، به طوری که چهار جنگ موسوم به جنگهای اعراب و اسرائیل به دلیل همین مسئله رخ داد. به تدریج، برخی سران کشورهای اسلامی، اولویت فلسطین را از سیاست خارجی خود حذف کردند و عادیسازی روابط با اسرائیل در دستور کار قرار گرفت. دولت «حسنی مبارک» در مصر، نمونه این فراز زو فرود در زمینه فلسطین بود. هر چند دولتهای اسلامی در سیاستهای خود در مورد فلسطین تجدید نظرهایی کردند، اما جایگاه فلسطین در میان ملتهای مسلمان همچنان برجسته و حساسیتبرانگیز است و همواره در مناسبتهای مختلف، مسلمانان با مصائب فلسطینیان همدردی میکنند. رشد گروههای تکفیری و مشغول کردن جهان اسلام به درگیریهای درونی، موجب فراموشی فلسطین از اولویت دولتها و ملتها در بین محبان اهلبیت(ع) و جهان اسلام شده است. فراموشی فلسطین، زمینه حملات شدیدتر رژیم صهیونیستی را فراهم کرده و هان اسلام ینز به دلیل درگیر بودن با مسئله تکفیر، نتوانسته است راه حل عملی برای حمایت از این مردم مظلوم ارائه دهد(شیخ حسنی و خلیلی، 1393 :ج 2 :525).
امروزه گفتمان تکفیر و حامیان آن، با ترفند و توجههای بسیاری تلاش میکنند به داشتن روحیه مقاومت در جامعه اسلامی آسیب بزنند. برای نمونه، گفتمان سلطه و تکفیر مقاومت را در کنار و یا همراه با گفتمان تروریستی بیان میکنند، در حالی که تفکیک و تمایز میان مقاومت و تروریسم بسیار روشن است؛ زیرا مقاومت دارای اهداف مشروع و عادلانه است و جز برای دفاع از سرزمین خویش و آزادسازی آن به خشونت دست نمییازند، در حالی که هدف تروریسم، کشتن شهروندان غیرنظامی و مرعوب ساختن مردم است. کشتار غیرنظامیان یا آسیب رساندن به آنها از دیدگاه تروریستها، مرحله و وسیلهای اساسی برای ابلاغ پیامشان و ابزاری برای دستیابی به اهداف سیاسی است. از اینرو میتوان گفت که یکی از مهمترین تهدیدها و پیامدهای پدیده تکفیر، تضعیف گفتمان مقاومت اسلامی است(کاظمی، 1393 :195).
گروههای تکفیری مسائل اصلی و اساسی جهان اسلام را که همانا مبارزه با استکبار و صهیونیسم جهانی است، به مسائل فرعی تبدیل کرده و مسائل و اختلافات فرعی داخلی مسلمین(بین شیعه و اهل سنت) را به دشمنی و مشکلات اصلی تبدیل کردهاند. دنیای اسلام که باید همه نیروی خود را صرف مقابله با توطئه رژیم صهیونیستی و دفاع از قدس شریف و مسجدالاقصی کند، امروز ناچار است به گرفتاریهایی که استکبار در درون دنیای اسلام به وجود آورده است، مشغول شود. در واقع پرداختن به مسئله تکفیر، چیزی است که بر علمای دنیای اسلام کرده است، این در حالی است که مسئله اصلی، مسئله رژیم صهیونیستی و مسئله دفاع از قدس است(بیانات آیتالله خامنهای: 4/9/1393).
آیتالله خامنهای به شواهد و دلایلی اشاره میکنند که گروههای تکفیری در فرعی سازی مشکلات اصلی جهان اسلام و اصلیسازی مشکلات درونی آن، به صهیونیستها و استکبار جهانی خدمت میکنند:«یکی این است که جریان تکفیر توانست حرکت بیداری اسلامی را منحرف کند. حرکت بیداری اسلامی یک حرکت ضد آمریکا، ضد استبداد، ضد دستنشاندگان آمریکا در منطقه بود. ... جریان تکفیر این حرکت عظیم ضد استکباری و ضد آمریکایی و ضد استبدادی را تغییر جهت داد به جنگ بین مسلمانان و به برادر کشی. خط مقدم مبارزات در این منطقه مرزهای فلسطیل اشغالی بود. جریان تکفیر آمد این خط مقدم را تبدیل کرد به خیابانهای بغداد و مسجد جامع سوریه و دمشق و خیابانهای پاکستان و شهرهای مختلف سوریه، و اینها شد خط مقدم مبارزه! ... شاهد دیگر این است که آن کسانی که پشتیبان جریان تکفیرند، با رژیم صهیونیستی میسازند تا با مسلمانها بجنگند. به رژیم صهیونیستی اخم هم نمیکنند اما نسبت به کشورهای اسلامی و ملتهای اسلامی به بهانههای مختلف انواع و اقسام ضربهها را میزنند و توطئه میکنند.»(بیانات آیتالله خامنهای 4/9/1393).
3. خشونتگرایی و خدشهدار کردن رویه مسالمتآمیز محبان اهل بیت(ع)
اسلام، دین صلح و همزیستی مسالمتآمیز است، بر همین مبنا، گفتمان محبان اهلبیت(ع) رویکردی صلحآمیز به روابط بینالملل دارد و جنگ و جهاد در این اندیشه، دارای ضوابط و قواعد اسلامی و منحصر در دفاع و استقلالطلبی است و درست در همینجاست که ماهیت جهاد در اندیشه شیعی، تفاوتهای ماهوی فراوانی با جهادگرایی گروههای تکفیری مییابد. در گفتمان محبان اهلبیت(ع)، صلح و همزیستی مسالمتآمیز اصالت دارد و جنگ و جهاد در راستای تأمین این هدف است و موضوع جنگ یک حالت استثنایی است(مرادی،1393). در برابر گفتمان محبان اهل بیت(ع)، گفتمان تکفیری قرار دارد که با کجفهمی، بر این موضوع تأکید دارد که عرصه روابط خارجی، صحنه مبارزه و جهاد(در خشونتآمیزترین شکل آن) میان جبهه حق، مشتمل بر اعضای فرقه کوچک و افراطی وهابی، با جبهه باطل ـ که تمامی مذاهب اسلام، ادیان الهی و فرهنگهای سایر ملتها را شامل میشود ـ است. گروههای تکفیریی، مفهوم جهاد را بدون توجه به اصول و مجوز شرعی آن، در سطحی عامیانه و صرفا در قالب مبارزه مسلحانه مطرح میکنند. این گروها نه تنها همزیستی مسلمانان با غیر مسلمانان را ناممکن میدانند، بلکه تکثرهای درون جامعه مسلمانان را نیز نفی میکنند(جوکار، 1386). عملیاتهای انتحاری و تروریستی گروههای تکفیری، آن هم به صورت گسترده و سازمان یافته در کشورهای اسلامی و در میان مردم بیگناه، پدیدهای جدید در تاریخ اسلامی است که پس از حادثه 11 سپتامبر2011، به شدت مورد توجه جهانیان قرار گرفت. این تاکتیکها یا روشها، ضمن اینکه فی نفسه به حاکمیت فضای غیرعقلانی، رشد و تعصبات کور مذهبی و نضج برخی انگارهها و گرایشهای افراطی و به شدت احساساتی و انتقامجویانه در میان مسلمانان کمک میکند، اساسا در تعارض با رویکرد و مشی مسالمتآمیز گفتمان اهلبیت(ع) قرار دارد؛ زیرا سیاست متکی بر مبانی اسلام در گفتمان اهلبیت(ع)، ناظر به «عقلانیت و نفی خشونت» است. بنابراین، اقدامات تروریستی تکفیریها و تبدیل آن به قاعده تحت پوشش «جهاد»، موجب میشود اولا، این مسئله در فرایند تبلیغاتی سو به نام«اسلام» و یکسانانگاری«جهاد» با «ترور» تمام شود و اقدامات تروریستی جریانهای تکفیری در ردیف مقاوت مقدس حزبالله، ذیل بنیادگرایی تعریف شود؛ ثانیا، به دلیل ارادههای موجود برای «این همانی گرایشهای مختلف اسلامگرایی»، شعارهای حقیقی گفتمان انقلاب اسلامی تحتالشعاع قرار گرفته، اعتبار خود را نزد افکار عمومی از دست بدهد(سید نژاد، 1389 : 122 ـ 95).
گروههای تکفیری که دین اسلام را دین خشونت و تخریب معرفی میکنند، از مسلمانان نیستند. آنها بدترین بهانه را به دست اسلامستیزان میدهند و باعث گسترش اسلامستیزی، اسلامگریزی و اسلامهراسی در جهان میشوند؛ در حالیکه اسلام دین رحمت است. خداوند پیوند همه انسانها را [برپایه] مودت و رحمت قرار داده و نه وحشت و جنایت(آیتالله مکارم شیرازی، 8 بهمن 1394). بر اساس تحلیلهای ناقص و ناشایست، گروههای تکفیری در کشورهای مختلف اسلامی در گام اول، به سراغ جوامع اسلامی و مسلمین میروند و به نام انجام جهاد، جنایتها ، گشتارها و ترورهای مختلفی انجام میدهند؛ امری که امروزه در کشورهای مختلف از جمله: در عراق، افغانستان، پاکستان، سوریه، مصر و اردن شاهد آن هستیم. این باورها زمینههای گسترده[را برای] فروپاشی نظم عمومی [فراهم و در] نظامهای سیاسی، [رشد] امنیت سرمایهگذاری، مشارکت عمومی، پشتیبانی سیاسی و پیشرفت در همه ساحتهای جوامع را کند کرده، حتی رو به عقب میراند(سیدباقری، حسنی و ملاشفیعی، 1393 ، ج 6: 363 ـ 347).
گروههای تکفیری که امروزه با مصادیق مختلفی، مانند: داعش، جبهةالنصرة و ... در منطقه شکل گرتفهاند، با ارائه تصویری غیرواقعی، وهم آلود، خشونتآمیز و به معنای واقعی کلمه، کاریکاتوری از اسلام اصیل، نقش مهمی در تقویت اسلامهراسی در غرب دارند. این مسئله بهویژه با استفاده ابزاری قدرتهای غربی از این جریان و انتشار گسترده جنایات غیرانسانی آنان در رسانههای بینالمللی و تأکید بر ماهیت تروریستی ایدئئولوژی اسلامی این جریان که اجازه اینگونه جنایات را به آنان داده است، عملا در تقابل با اندیشه آرمانی گفتمان محبان اهلبیت(ع) برای بسط آموزههای انسانی و اخلاقی اسلام اصیل ناب محمدی(ص) در سراسر جهان قرار دارد. لذا عملا تقویت این چهره خشن از اسلام، ابعاد نرمافزاری قدرت محبان اهلبیت(ع) را با تهدید مواجه میکند(عموری و جاودانی مقدم، 1393 :369).
4. ترویج اسلامهراسی و نامنسازی جهان اسلام
امروزه پیشفرض مسلم پیشرفت و توسعه در هر کشوری،«امنیت» است. در واقاع، امنی ضروریترین نیاز بشر است و دولتها نیز مهمترین وظیفه خود را برقراری امنیت میدانند. عدم سرمایهگذاریهای بلندمدت در کشورهای اسلامی، زمینه عقبماندگی و توسعهنیافتگیها را موجب شده است. یکی از تهدیدهای گروههای تکفیری،«نامن سازی جهان اسلام» استکه نتایج منفی زیادی به دنبال خواهد داشت. از جمله این پیامدها فراهم شدن بازار فروش تسلیحات در کشورهای اسلامی است، زیرا با نامن شدن منطقه توسط جریانهای تکفیری، کشورهای منطقه به خریدن اسلحه از غرب مجبور میشوند که خود این انبار تسلیحات نیز یکی از زمینههای احساس نامنی در جهان اسلام است. رسانهها غربی برای منفی جلوه دادن چهره مسلمانان، عدهای تکفیفری را که با خشونت و ترور قریناند، به عنوان مسلمانان خاورمیانه جلوه میدهند و با استفاده از ابزارهای رسانهای قوی، سعی میکنند این تفکر را القا کنند که خاورمیانه، کانون بحرانی برای جهان است و دلیل بحرانی بودن این منطقه را وجود مسلمانان در این منطقه ابراز میکنند. امروزه در رسانههای غربی، اسلام دشمن جدید نظام سرمایهداری بعد از کمونیسم معرفی میشود. برای این تبلیغ به اسبابی نیاز دارند که متأسفانه گروههای تکفیری در اختیار آنها قرار میدهند. نتیجه این عملکرد نشان داده است که چهره خشونتامیز و متصلب از اسلام رحمانی، مردم دنیا را از اسلام ناب دور میکند(شیخحسینی و خلیلی، 1393 :ج:2 :526).
بیشک رفتار و اقدامات خشونتآمیز گروههای تکفیری که دارای عناوین اسلامی هستند، نه تنها به پیشرفت اسلام در جهان و پیاده شدن احکام اسلامی کمک نکرده است، بلکه موجب بدبینی و بازخورد منفیی در میان مردم جهان شده و در حال حاضر، چهرهای نامناسب و خشونتبار از اسلام درجهان ترسیم کرده است؛ همان هدفی که دشمنان اسلام در طول تاریخ، به ویژه در دوران استعمار نوین به دنبال آن بودهاند و متأسفانه برخی اقدامات کورکورانه، نسنجیده، خشونتبار و حتی غیرانسانی این گروههای به ظاهر مذهبی، زمینه تمام فیلمهای خبری که از گروههای تکفیری پخش میشود، هنگام قتل و کشتار و در صحنههای فجیع نظیر سربریدن انسانها، صدای اللهاکبر شنیده میشود. این امر نهتنها موجب بدبینی پیروان سایر مذاهب به اسلام خواهد شد، بلکه در میان مسلمانان نیز جوی از تردید و شک و دودلی، یأس و ترس از آینده به وجود میآورد؛ تا حدی که میتوان گفت در حال حاضر، طراحان پشت صحنه و صحنهگردانان جهانی این رویدادها تا حدودی به این هدف شوم خود رسیدهاند. چنانکه در نقاط دوردست و کشورهای اروپایی و آمریکایی یمسلمانان همچون تروریست و انسانهایی بیعاطفه و خشن معرفی شدهاند. این مسئله از یکسو، زمینههای دشمنی و حتی نفرت سایر مذاهب از مسلمانان را فراهم میکند و از سوی دیگر، موجب گسترش تفرق، نفاق و حتی نفرت در میان پیروان مذاهب و نحلههای مختلف اسلامی خواهد شد(خیریه، 1393 :ج 3: 474 ـ 471).
درگیریهای گروههای تکفیری با سایر مسلمانان، این نظریه را القا میکند که مردم، درگیر یک جنگ در میان فرقههای مختلف اسلامی هستند، لذات در این میان، دشمنان اصلی به خصوص صهیونیستهای غاصب فراموش میشوند و آنها با خیال راحت به پیاده کردن نقشههای شوم خود خواهند پرداخت و از این فضا نهایت استفاده را میبرند. چنانکه حملات سالهای اخیر رژیم صهیونیستی به مسلمانان در نوار غزه و نسلکشی مسلمانان، با استفاده از فضای آشفته در سوریه، عراق، افغانستان، پاکستان و سایر کشورهای منطقه شکل گرفت؛ شرایطی که حاصل عملکرد گروههای تکفیری نظیر: داعش، طالبان و القاعده است(خیریه، 1393، همان).
گروههای تکفیری با استفاده مکرر از اصطلاحاتی، نظیر جهاد، شهادت و آیات قرآن و نیز قرینه کردن آنها با تصاویر انفجار اماکن تاریخی و مذهبی ادیان مختلف و کشتار مردم بی گناه و به اسارت گرفتن زنان و فروختن آنها در بازارهای بردهفروشی، نوعی اکراه و بلکه تنفر را در ذهن هر خوانندهای نسبت به اصل اسلام و قرآن ایجاد میکنند و از اسلام چهرهای بدوی و خشن به نمایش میگذارند. در این زمینه، آیتالله خامنهای میفرمایند:«جریان تکفیر چهره اسلام را در دنیا مخدوش کرد، زشت کرد. همه دنیا در تلویزیونها دیدند که کسی را مینشانند و با شمشیر گردن میزنند، بدون اینکه جرمی برای او معین شده باشد. اینها مسلمان را کشتند، غیر مسلمان غیر متعرض را زیر شمشیر نشاندند، تصویر آن در همه دنیا پخش شد، همه دنیا این را دیدند. همه دنیا دیدند که یک نفری به نام اسلام دست کرد از سینه یک آدم کشته شده، دل او را بیرون آورد و به دندان کشید! این را دنیا دید. اینها به نام اسلام تمام شد؛ اسلام رحمت، اسلام تعقل، اسلام منطق. اسلام را اینها اینجوری معرفی کردند؛ از این جنایتی بالاتر؟ از این فتنهای خبیثتر؟ این مال جریان تکفیر است.(بیانات آیتالله خامنهای: 4/9/1393)
بنابراین، گروههای تکفیری با اقدامات خشونتآمیز خود باعث ترویج اسلامهراسی و نیز نامنسازی جهان اسلام میشوند، این در حالی است که محبان اهلبیت(ع) به دنبال ترویج و تبلیغ اسلام رحمت، اسلام عقلانیت و اسلام منطقی هستند. گروههای تکفیری با چنین اقدامات خود گفتمان محبان اهلبیت(ع) را به چالش میکشند.
5. تقابل با حکومت مبتنی بر هویت شیعی و تجزیه کشورهای اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک انقلاب اهلبیت(ع) محور و مسئله تشکیل حکومت اسلامی بر مبنای آموزههای شیعی، برخی کشورهای منطقه، حساسیت زیادی به این امر نشان دادهاند. جمهوری اسلامی، ضابطهها و هنجارهای موجود در سیاست خارجی را براساس آموزههای اسلام سیاسی شیعی تنظیم کرد. این رویکرد باعث شد: اولا، در سطح منطقه، برخی از کشورها، انقلاب اسلامی راخطر بلقوه و تهدید کننده امنیت ملی تلقی کنند، در نتیجه کشورهای حاشیه خلیجفارس، که خود را نسبت به سایر کشورها آسیبپذیرتر میدیدند، در مناسبات خود با جمهوری اسلامی ایران احتیاط میکردند. اتحاد کشورهای عربی در جنگ عراق علیه ایران گویای این واقعیت است؛ ثانیا، بازیگران عرصه روابط بینالملل نیز به جمهوری اسلامی ایران به عنوان نیروی برهمزننده نظم جهانی بنگرند. بنابراین، چالش با انقلاب اسلامی، بیشتر از داخل مرزها احساس میشود تا بیرون مرزهای اسلامی؛ اگرچه این سخن به آن معنا نیست که تهدید خارجی وجود ندارد(فلاح،1393، ج5 : 349).
رشد گروههای تکفیری با حمایت برخی دولتهای اسلامی در راستای اهداف راهبردی خویش در منطقه، به یک منازعه مذهبی در قالب تقابل شیعه ـ سنی منجر شده است. در بحرانهای کنونی و کشتارهای خونین شیعیان بدست گروههای تکفیری در سوریه و عراق، این امر عینیت یافته است. حساسیت روی هویت شیعی محبان اهلبیت(ع) از جمله بارزترین نقاط اشتراک طیفها و گرایشهای مختلف سلفیگری است. با این تفاوت که طیف معتدل آن شیعیان را«مسلمانان منحرف و بدعت گذار» مینامند که احیانا جوامع سنی در معرض تهدید و هجمه آنها قرار میگیرند، اما طیف افراطی سلفیون، بیواهمه تشیع را «دین خودساخته» میخوانند. زبان و ادبیات ایدئولوژیک سلفییگری در اینباره، نظام نشانهشناسی است که تحلیل گفتمان زرقاوی و یا آثار دیگر نظیر کتاب عبدالرحمن عطیهالله، از نظریه پردازان و چهرههای شاخص القاعده، نشاندهنده آن است:«شیعه نه تنها از مارقین و خارجین از امت است، بلکه متعلق به دین خودساختهای استکه هدف نهایی آن از طریق ایران، سلطه بر اهل سنت و به دست گرفتن زمام رهبری امت اسلامی است.» این تصویرسازی ضد ایرانی و ضد شیعی با بهرهگیری از نشانهشناسی فرهنگ، در عراق رو به گسترش است، به ویژه پس از سال 2003 که از نظر سلفیها، عراق از دست«اسلام راستین» خارج شده و به دست«رافضان شیعه» افتاده است(سید نژاد 1389: 107 و 108).
گروههای تکفیری آشکارا با اندیشه شیعی(که متعلق به محبان اهلبیت(ع) است) مخالفت میکنند و در اندیشه و خیال خود با تفکر شیعی به دشمنی، مخالفت و مبارزه میپردازند. در این زمینه رهبر انقلاب معتقدند:«امروز یک عدهای در بخشهای مختلف دنیای اسلام به نام گروههای تکفیری و وهابی و سلفی، علیه ایران، علیه شیعه، علیه تشیع، دارند تلاش میکنند، کارهای بدی میکنند، کارهای زشتی میکنند؛ اما اینها دشمنهای اصلی نیستند؛ این را همه بدانند. دشمنی میکنند، حماقت میکنند اما دشمن اصلی، آن کسی است که اینها را تحریک میکند، آن کسی است که پول در اختیارشان میگذارد، آن کسی است که وقتی انگیزه آنها اندکی ضعیف شد، با وسایل گوناگون آنها را انگیزهدار میکند. دشمن اصلی، آن کسی است که تخمشکاف و اختلاف را بین آن گروه نادان و جاهل، و ملت مظلوم ایران میافشاند؛ اینها آن دست پنهان سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی است»(بیانات آیتالله خامنهای، 14/3/1393).
راهبردها و راهکارهای محبان اهلبیت(ع) برای مقابله با گروههای تکفیری
با توجه به تهدیدهای مختلفی که از سوی گروههای تکفیری علیه گفتمان محبان اهلبیت(ع) وجود دارد، به منظور مقابله با این تهدیدها، راهبردها و راهکارهای مختلفی قابل ارائه است که در ادامه، به توضیح و تبیین آنها میپردازیم.
1. تبیین و ترویج درست گفتمان عقلانی محبان اهل بیت(ع)
یکی از مهمترین راهبردها و راهکارها در عرصه سیاسی برای مقابله با تهدیدات گروههای تکفیری، تبیین درست و نیز تأکید و ترویج گفتمامن محبان اهلبیت(ع) است. برای تبیین گفتمان محبان اهلبیت(ع) باید عناصر اصلی آن را شناخت تا بتوان تهدیدات آن را نیز شناسایی و در نهایت، راهکارهای متناسب با آن را ارائه کرد. گفتمامن محبان اهلبیت(ع) با تکیه بر مفاهیم گفتمانهای لیبرالیسم و سوسیالیسم، هویت خود را الگویی مطابق با معیار اسلام قرار داد و منجر به تغییر در نگرشها، ارزشها و باورهای مستولیشده بر عرصه سیاسی شد. این گفتمان که ملهم از آموزههای اصیل و به تعبیر امام خمینی(ره)، « اسلام ناب محمدی و تشیع» است، بر محورهایی از جمله: حاکمیت الهی، سیاست دینی و نفی سکولاریسم، عدالتخواهی، معنویتگرایی، مردمسالاری دینی، وحدت اسلامی، مبارزه با استبداد و استکبار و استعمار و ... متمرکز شده و به نحو بارزی، این ویژگیها در مواضع جمهوری اسلامی ایران در طول سالیان بعد از انقلاب اسلامی، جریان رو به رشدی داشته است(حسینیزاده، 1386 :273). بنابراین، در راستای مقابله با تهدیدهای گروههای تکفیری، بایستی گفتمان محبان اهلبیت(ع) با مؤلفهها مذکور به خوبی تبیین گردد و مردم کشورهای مختلف دنیا با این گفتمان آشنا شوند. همچنین متولیان امر همواره علاوه بر تبیین درست این گفتمان، در عمل نیز بر آن تأکید داشته، از طریق ابزارهای مختلف سختافزاری و نرمافزاری و نیز راهکارهای سیاسی به دنبال ترویج گفتمان اهلبیت(ع) باشند.
2. دیپلماسی سیاسی و تنشزدایی بین کشورهای اسلامی
از جمله راهبردها و راهکارهای مقابله با تهدیدهای گروههای تکفیری، دیپلماسی فعال سیاسی و تنشزدایی بین کشورها، به خصوص تنشزدایی با دولتهای ذینفوذ اسلامی و اعتمادسازی با قدرتهای منطقهقای است. به کارگیری ابزار دیپلماسی سیاسی و عمومی از سوی محبان اهلبیت(ع) در روابط با کشورهای منطقه و حوزه خلیج فارس، به زدودن مسائل امنیتمحور و اعتمادزایی، توسعه روابط متوازن و ارائه تصویر واقعبینانه کمک میکند و ضمن کاهش دخالت قدرتهای فرامنطقهای، موجب تأمین اهداف و منافع ملی ایران خواهد شد(جوادی ارجمند، 1394: 10). و از این طریق میتوان با تهدیدات گروههای تکفیری مقابله کرد. نقش مؤثر برخی از دولتهای منطقهای در شکلگیری و تقویت جریانهای افراطی به منظور ایجاد موازنه قدرت و تهدید سخت و نرم محبان اهلبیت(ع) در منطقه، ضرورت تنشزدایی و اعتمادسازی در روابط کشورهای اسلامی را آشکار میسازد. در این زمینه، استفاده از نقش بالانسر قدرتهای فرامنطقهای و جنبشهای اسلامی در منطقه نیز میتواند از تضعیف موقعیت محبان اهلبیت(ع) در معادله قدرت در منطقه بکاهد(عموری و جاودانی مقدم، 1393 :373 ـ 371).
3. همگرایی اسلامی و تلاش برای خنثیسازی توطئه تفرقه
مسئله وحدت و همگرایی اسلامی یکی از راهبردها و راهکارهای اساسی در برخورد با خیلی از مشکلات و چالشهای جهان اسلام، از جمله مقابله با گروههای تکفیری است. ادبیان اسلام، مشحون از مفاهیمی است که با تصریح و تلویح، مسلمانان را دعوت و امر به وحدت میکند و از تجزیه و تفرقه میهراساند و پرهیز میدارد. توجه به ادبیات همگرایانه از آن رو اهمیت دارد که جریانها و گروههای تکفیری دقیقا خلاف رویکرد قرآن و سنت، برای ایجاد تفرقه، ناهمسازگری و گسست امت اسلامی تشال میکند(دانشیار، 1393 : 93). از طرفی، یک از اهداف محبان اهلبیت(ع)، همگرایی و وحدت مسلمانان ازت. انقلاب اسلام ایران به عنوان مصداق عینی محبان اهلبیت(ع)، در شرایطی این مهم را سرلوحه اقدامات خود قرار داد که زمینههای تفرق و اختلاف میان کشورهای اسلامی، از سوی دشمنان اسلام به شدت تقویت میشد؛ لذا امام خمینی(ره) به عنوان رهبر و بنیانگذار انقلاب اسلامی، ایجاد وحدت بین مسلمانان را یکی از برنامه های اصلی انقلاب اسلامی برشمردند(امام خمینی، 1378 ، ج 1: 336).
مقام معظم رهبری درباره وحدت و همگرایی اسلامی به عنوان راهکار مقابله با جریانهای تکفیری معتقدند: مسئله وحدت، وحدت ملی، حفظ اتحاد؛ جزو وظایف ماست. حضور نیروهای تکفیری که امروز متأسفانه در برخی از نقاط منطقه فعالاند، خطر بزرگشان این است که دو گروه شیعه و سنی را نسبت به هم بدبین میکنند؛ این خیلی خطر بزرگی است؛ جلو این بدبینی را باید بگیریم(بیانات آیتالله خامنهای ،15/12/1392). راهبرد وحدت اسلامی ضمن اینکه مقتضای هویت محبان اهلبیت(ع) است، مؤلفههای مهم و بیبدیلی از قدرت نرم را در اختیار انقلاب اسلامی و جهان اسلام قرار میدهد. در عین حال، نگاه جریانهای تکفیری به مذاهب اسلامی و تفسیر انحصار طلبانه آنها، از عوامل آسیبپذیری این راهبرد است(سید نژاد، 1389 : 122 ـ 95). بر این اساس ، وحدت و همگرایی اسلامی ضرورت پیدا میکند تا از جنگ، خونریزی، فساد و تروریسم کور به بهانه اختلافات مذهبی جلوگیری شود. در این زمینه به نظر میرسد تکیه بر مشترکات راهکار مناسبی باشد، زیرا مشترکات میان مسلمانان بیشتر از موارد اختلافی است.
4. شناخت و روشنگری نسبت به نقش سیاستهای استکباری
یکی دیگر از راهکارهای اساسی و تعیین کننده در راستای مقابله با گروههای تکفیری شناخت و توجه به نقش قدرتهای استکباری و سیاستهای آنها در شکلگیری و تقویت جریانهای تکفیری است و بدوون توجه به این مسئله و روشنگری در این زمینه، مقابله با این جریانها به موفقیت نخواهد رسید. دشمن شناسی یکی از شاخصههای اصلی و جزو کانونیترین و اساسیترین شناختها برای جهان اسلام و مسلمانان محسوب میشود که در رأس شناختها قرار دارد و برای مقابله با جریانها ی تکفیری باید به شناسایی دشمن حقیقی مسلمانان پرداخت. مقام معظم رهبری در این زمزینه معتقدند:« دنیای اسلام امروز احتیاج دارد به شناختن حقیقی جبهه دشمن امت اسلامی؛ دشمنانمان را بشناسیم، دوستانمان را بشناسیم. گاهی دیده شده است که مجموعهای از ما مسلمانها با دشمنان خودمان همدست شدیم برای زدن دوستان خود، برای زدن برادران خود! خب، این به ما لطمه میزند، این امت اسلامی را دچار آشفتگی میکند، دچار ضعف میکند؛ این ناشی از نداشتن بصیرت است»(بیانات رهبر انقلاب، 6//3/1393).
بر این اساس، به منظور مقابله با جریانهای تکفیری، بایستی به سیاست و حمایت قدرتهای استکباری از این جریانهای توجه شود و نسبت به آن روشنگریهای لازم صورت گیرد؛ همچنان که مقام معظم رهبری در این زمینه اظهار میدارند:«کاری که بسیار لازم است، روشنگری نسبت به نقش سیاستهای استکباری آمریکا و انگلیس است. .باید روشنگری کرد؛ باید دنیای اسلام همه بدانند که نقش سیاستهای آمریکا در این میان چیست؛ نقش سرویسهای جاسوسی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی در این احیای جریان فتنه تکفیری چیست؛ این را باید همه بدانند. همه باید بدانند که اینها دارند برای آنها کار میکنند؛ نقشه از آنهاست، پشتیبانی از آنهاست، ارائه طریق از آنهاست، پول هم از دست نشاندگان آنها[یعنی] حکومتهای منطقه است که پولش را میدهند، این بیچارهها را بدبخت میکنند و دنیای اسلام را دچار این مشکل میکنند(بیانات همه پرسی، 04/09/1393).
5. اجماعسازی و ایجاد ائتلاف علیه گروههای تکفیری
از جمله راهکارهای مقابله با گروههای تکفیری، «تلاش برای اجماعسازی منطقهای و جهانی علیه این جریانها»است. جمهوری اسلامی ایران به عنوان داعیهدار گفتمان محبان اهلبیت(ع)، با استفاده از ابزارهای مختلف دیپلماتیک میتواند در این زمینه اقدامات قابل توجهی انجام دهد، از یک طرف، در سطح منطقه ای با کشورها و دولتهای اسلامی رایزنیهای لازم را جهت مقابله با جریانهای تکفیری داشته باشد تا بتواند در راستای ایجاد ائئتلاف منطقهای علیه این جریانها قدم بردارد. طبیعتا در این صورت، از ظرفیتهای اقتصادی، نظامی و سیاسی این کشورها میتوان بهرهبرداری لازم را کرد. در این زمینه با معرفی تهدیدها و خطرات جریانهای تکفیری برای کشورهای منطقه و با تأکید بر منافع مشترک قدرتهای منطقهای و اسلامی، انگیزه مقابله و مواجهه با این جریانها افزایش خواهد یافت(فاطمی صدر، تابناک، 31 مرداد 1394). از طرف دیگر تلاش برای ایجاد ائتلاف و اجماع جهانی علیه گروههای تکفیری بایستی صورت گیرد و از توانمندیها و ظرفیتهای قدرتهای جهانی و سایر کشورها در این زمینه استفاده شود. از ظرفیتهای نهادهای بینالمللی نیز میتوان در این زمینه استفاده کرد.
6. تقویت جریانهای فکری سیاسی معتدل در جهان اسلام
از جمله راهبردها و راهکارهای سیاسی که در زمینه مقابله با گروههای تکفیری دارای اهمیت است، توجه، ارتباط و تقویت جریانهای سیاسی معتدل در جهان اسلام است، چرا که در کشورهای اسلامی تنها گروههای رادیکال و تکفیری مانند: القاعده، داعش و یا گروههای وابسته به آن فعال نیستند، گروهها و جریانهای معتدل در این کشورها خیلی قدرتمندتر از تکفیریها هستند. در حقیقت، گروههای معتدل بیشتر از گروههای تندرو توانایی جلب نظر مردم این مناطق را دارند، در بیشتر کشورهای اسلامی از زشرق آسیا گرفته تا شمال و غرب آفریقا از گروههای تندرو قویتر هستند، به لحاظ عددی، هواداران بیشتری دارند و اکثریت جامعه مسلمانان از ایدئولوژی آنان حمایت میکنند. بنابراین، هر اندازه که در این کشورها گروههای معتدل بیشتر تقویت شوند، جریانهای افراطی و تکفیری تضعیف میشوند و به حاشیه خواهند رفت. بر این اساس، در تقابل با وحشیگری و تروریسم خشن گروههای تکفیری که به نام اسلام این جنایات را انجام میدهند، بهترین راه [برای] خنثی کردن نفوذ این جریانها، تقویت حرکتهای فکری اسلامی معتدل و عقلانی است(آیتالله خامنهای 01/09/1394). بنابراین، وجود جریانهای معتدل در جهان اسلام از فرصتهای مهمی است که بایستی به منظور مقابله با جریانهای تکفیری، تقویت شوند و با آنها در عرصههای مختلف فکری، فرهنگی و سیاسی همکاری و تعامل انجام شود. طبعا با تقویت چنین گروههایی،، جریان تکفیر تضعیف میشود و به حاشیه خواهد رفت.
جمعبندی و نتیجهگیری
در مقاله حاضر، تهدیدهای سیاسی گروههای تکفیری علیه محبان اهلبیت(ع) مورد بررسی قرار گرفت. اگرچه تهدیدهای گروههای تکفیری در ابعاد و عرصه های مختلف، از جمله: سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی، نظامی و ... قابل توجه و احسا میباشند، در این مقاله تهدیدها تنها در ابعاد سیاسی مورد بررسی قرار گرفت. تهدیدهای سیاسی که از سوی این گروهها علیه محبان اهلبیت(ع) وجود دارد، شامل مواردی همچون: فراموشی آرمان و راهبرد وحدت اسلامی، به حاشیهرانی مبارزه با اسرائیل و ایجاد درگیری داخلی برای گفتمامن محبان اهلبیت(ع)، خشونت گرایی و خدشهدار کردن رویه مسالمتآمیز محبان اهلبیت(ع)، ترویج اسلامهراسی و نامنسازی جهان اسلام، تقابل با هویت شیعه و تجزیه کشورهای اسلامی میشود.
بایستی به تناسب تهدیدهایی که از سوی گروههای تکفیری علیه محبان اهلبیت(ع) وجود دارد، راهکارها و راهبردهای لازم برای مقابله با این تهدیدها ارائه شود. در شرایطی که تهدیدهای تکفیریها، آرمان و راهبرد وحدت اسلامی را تهدید کرده، در داخل گفتمامن محبان اهلبیت(ع) به دنبال ایجاد درگیری است و با خشونتگرایی، رویه مسالمتآمیز محبان اهلبیت(ع) را خدشهدار میکند. لذا بایستی برای مقابله با این تهدیدها، در مرحله اول، گفتمامن عقلانی محبان اهلبیت(ع) به درستی تبیین شود، از طریق دیپلماسی سیاسی و تنشزدایی بین کشورهای اسلامی، مسیر همگرایی اسلامی هموارتر شود و با روشنگری نسبت به نقش سیاستهای استکباری، جریانهای فکری سیاسی معتدل در جهان اسلام تقویت شوند. بر این اساس، راهبردها و راهکارهای سیاسی شامل موارد زیر میشود: دیپلماسی سیاسی و تنشزدایی بین کشورهای اسلامی، همگرایی اسلامی و تلاش برای خنثیسازی توطئه تفرقه، شناخت و روشنگری نسبت به نقش سیاستهای استکباری، اجماعسازی و ایجاد ائتلاف علیه گروههای تکفیری و تقویت جریانهای فکری ـ سیاسی معتدل در جهان اسلام میشود.
منابع:
ـ احمد الخشن، حسین(1390)، اسلام و خشونت(نگاهی نو به پدیده تکفیر)، ترجمه موسی دانش، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی(آستان قدس رضوی).
ـ امام خمینی، صحیفه امام(13789)،22 جلد، انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
ـ امامی، محمدامین(1389)، وهابیت؛ مقابله با ارزشهای اسلامی و انقلابی، روزنامه رسالت.
ـ پوراحمدی، حسین و اسفندیاری، حامد(1393)، راهبردهای خروج از بازی برد ـ باخت در مواجهه با افراطگرایی اسلامی در خاور میانه، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام، ج 2.
ـ پورسعید، فرزاد(1385)، «تروریسم نوین و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران، مطالعات راهبردی، ش 34.
ـ جمعی از نویسندگان(1373)، دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
ـ جوکار، محمدصادق(1386)، «چیستی نوبنیادگرایی اسلامی»، منابع اینترنتی، باشگاهاندیشه.
ـ «چرا وهابیون آل سعود آثار اسلامی را نابود میکنند؟» (22//10/1394) شیعه نیوز رک:
http://www.shia-news.com/fa/news/109731
ـ خامنهای، سیدعلی (4/9/1393)، بیانات در دیدار با میهمانان شرکت کننده در«کنگره جهانی جریانهای تکفیری از دیدگاه علمای اسلامی».
ـ خامنهای، سیدعلی (01/09/1394)، بیانات در دیدار رئیس جمهوری ترکمنستان.
ـ خامنهای، سیدعلی (29/04/1395)، بیانات در دیدار قاریان و حافظان برتر شرکت کننده در مسابقات بینالمللی قرآن کریم.
ـ خامنهای، سید علی(14/03/1393)، بیانات در مراسم بیست و پنجمین سالروز رحلت امام خمینی.
ـ خامنهای ، سیدعلی(1390)، حدیث ولایت(متن کامل بیانات، سخنرانیها، خطبهها، مصاحبهها و دیدارهای معظمله از شهریور 1366 تا آبان 1389 شمسی)، مرکز کامپیوتری نور.
ـ خیریه، بهروز(1393)، نقش گروههای تکفیری در تغییر نقشه منطقه، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگااه علمای اسلام، ج 5، قم:دارالإعلام لمدرة اهلالبیت(ع)، ج3.
ـ دانشیار، علیرضا(1393)، آسیبشناسی جریانهای تکفیری از دیدگاه مقام معظم رهبری، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام، ج5، قم: دارالإعلام لمدرسة أهلالبیت(ع).
ـ دکمجیان، هرایر(1390)، «جنبشهای اسلامی معاصر در جهان عرب»، ترجمه حمید احمدی، انتشارات کیهان، چاپ ششم.
ـ ستوده، علی اصغر و صفر خزایی(زمستان 1393)، جعفر، آسیبشناسی رشد جریانهای تکفیری در خاورمیانه، فصلنامه علمی تخصصی حبلالمتین، ش 9.
ـ سیدنژاد، سید باقر( بهار 1389)،«سلفیگری در عراق و تأثیر آن بر جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات راهبردی، ش 47.
ـ سیدباقری، سید کاظم، محمد حسنی و بتول ملاشفیعی(1393)، آثار سیاسی ـ اجتماعی جریانهای تکفیری بر عقبماندگی کشورهای اسلامی، مجموعه مثالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام، دارالإعلام لمدرسه اهل بیت(ع)، ج6.
ـ شیخ حسینی، مختار و محمدجواد خلیلی(1393)، نقش قدرتهای بینالمللی در رشد و گسترش جریانهای تکفیری و پیامدهای آن بر جهان اسلام، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام، ج 2.
ـ عموری، عبدالحسین و مهدی جاودانی مقدم(1393)، مهدی، بررسی زمینههای شکلگیری نوسلفیگری در خاورمیانه و الزامات دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران، مجموعه مقالات هفدهمین جشنواره بینالمللی پژوهشی شیخ طوسی، انتشارات المصطفی.
ـ فراتی، عبدالوهاب، ولی محمد احمدوند، مهدی بخشی شیخ احمد(1393)، تحلیلی بر هویت جدید تروریستهای تکفیری در خاورمیانه، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام.ج1.
ـ فلاح، محمود(1393)، اسلام سیاسی و تمایز آن با سلفیگری در دوره معاصر:زمینهها، فرصتها و چالشها، مجموعه مقالات کنگره جهای جریانهای تکفیری از دیدگاه علمای اسلام، ج5.
ـ فولر، گراهام(1390)، قبله عالم، ژئوپلیتیک ایران، ترجمه عباس مخبر، نشر مرکز.
ـ کاظمی، سیدآسف(1393)، بازتابهای سیاسی گفتمان تکفیر، مجموعه مقالات هفدهمین جشنواره بینالمللی پژوهشی شیخ طوسی، انتشارات المصطفی.
ـ کیوه، محمدعلی(1393)، جریانهای تکفیری و خطرهای آن برای امت اسلامی و بشریت و عوامل شکلگیری آن، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام، ج 4.
ـ متقی، ابراهیم(بهمن 1392)،«راهبرد توسعه بحران: نقش عربستان در رقابتهای منمطقهای»، ماهنامه همشهری دیپلماتیک، ش80 .
ـ مجرد، محسن(1386)، تأثیرات انقلاب اسلامی بر سیاست بینالملل، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
ـ مرادی، عبدالله(21/4/1393)، اصلاحطلبی به جای خشونتگرایی، پایگاه تحلیلی تبیینی برهان.
ـ مرتضی باقر، اسامه(1393)، متغیرهای منطقهای و بینالمللی و علل داخلی ورود داعش به عراق، مترجم:میثم صفری، مجمموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام؛ج4.
ـ مکارم شیرازی، ناصر(8/11/1394)، بیانات در کنگره بینالمللی «خطر جریانهای تکفیری در دنیای امروز؛ مسئولیت علمای جهان اسلام».
ـ میر احمدی، منصور و علیاکبر ولدبیگی،(1393)، جریان تکفیری و سیاست خشونت، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علماای اسلام، ج2.
ـ نجفی فیروزجایی، عباس(1382)، بنیادهای فکری القاعده و وهابیت، مجله راهبرد، شماره 27.
ـ هرسیج، حسین و مجتبی تویسرکانی(1392)، جالشهای وهابیت؛ ایران، جهاناسلام و غرب، تهران، فانتشارات دانشگاه امام صادق(ع)..
ـ همفر(1386)، خاطرات مستر همفر، ترجمه محسن مؤیدی، تهران: انتشارات اساطیر.
ـ هینه بوش، ریموند و انوشیروان احتشامی(1389)، سیاست خارجی کشورهای خاورمیانه، ترجمه رحمن قهرمانپور و مرتضی مسماح انتشارات دانشگاه امام صادق(ع).